طب سنتي
آشنايي با طب سنتي با تكيه بر گياهان دارويي
 
 
چهار شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 14:45 ::  نويسنده : پريسا

امام صادق (سلام الله علیه) : 


امام سجّادعليه السلام مانند كسي كه آخرين نماز خود را به جاي مي‏آورد ، نماز مي‏گزارد. او چنين مي ديد كه پس از آن هيچ‏گاه نماز نمي‏گزارد

بحار الأنوار ، ج 46 ، ص 79


سه شنبه 29 آذر 1390برچسب:, :: 14:5 ::  نويسنده : پريسا

از طریق لینک زیر هر نوع فالی که دوست دارید بگیرید ولی زیاد باور نکنید، فقط برای سرگرمی استفاده کنید.

موفق باشید. .

http://talebin.iranianmag.ir/



سه شنبه 29 آذر 1390برچسب:, :: 13:30 ::  نويسنده : پريسا

 امام باقر (سلام الله علیه) : 



دو شنبه 28 آذر 1390برچسب:, :: 15:52 ::  نويسنده : پريسا

 

•  امام على(سلام الله علیه) : •

هيچ عملى مانند پژوهش نيست.

غررالحكم ودررالكم - ح 10483


شنبه 26 آذر 1390برچسب:, :: 20:4 ::  نويسنده : پريسا


 
درمان سخت ترین سرماخوردگی ها و گلو دردهای شدید
 
یکی از بیماری هایی که  همیشه گریبان گیر بشر بوده است ، انواع سرماخوردگی ها و عفونتها و گلودرد است . متاسفانه برای رهایی از این بیماری ها از انواع قرص های سرماخوردگی ، آنتی هیستامین (آبریزش بینی ) ، آموکسی سیلین (چرک خشک کن ) و آمپول پنی سیلین استفاده میشود . اما واقعیت امر چیز دیگری است . با استفاده کردن از این قرص ها و آمپول ها فقط بدن مقاومت خود را از دست میدهد و سلولهای بدن فلج میشوند .
 
 پس هنگام ابتلا به این نوع بیماری ها چه باید کرد ؟
قبل از پرداختن به جواب این سوال  ،  جالب است بدانید که در آزمایشگاه های پزشکی برای کشت میکروب (افزایش میکروب ) از پنج ماده استفاده میشود . یعنی میکروبها (قارچ  ـ ویروس  ـ باکتری) با خوردن این مواد رشد میکنند ، تعدادشان چندین برابر میشود .
 
این مواد عبارتند از : 

 1- تمام گوشتها ( سوسیس  ـ کالباس  ـ  گوشت قرمز  ـ مرغ  ـ  تخم مرغ - و..)  و فرآوره های لبنی (شیر  ـ  پنیر  ـ  خامه )
2- خون ( درقصابی ها هنگام چرخ کشیدن گوشت ، آن را نمی شویند . چون اگر گوشت شسته شود ، خوب چرخ نخواهد شد . پس خون بین بافتهای آن باقی خواهد ماند )     
3- قند و شکر 
4- کاکائو و شکلات
5- آگار ( ماده ای است که از ترکیب دو جلبک و آب ایجاد میشود ) این ماده در شیرینی پزی کاربرد دارد . ماده ی ژله ای که در شیرینی دانمارکی است همان آگار است .
 
پس اگر عفونتی در بدن شما باشد ، با استفاده کردن از این مواد ، عفونت (ویروس) شروع به خوردن از این مواد میکند و مقدارش خیلی زیاد میشود . و بیماری شما درمان نمیگردد.
 
برای رفع سرماخوردگی ، آنفولانزا ، سینوزیت ، گلودرد چه چیزی بخوریم ؟
 
یک رژیم غذایی سه روزه میتواند سختترین نوع این بیماری ها را درمان کند . در این چند روز ( شیر و پنیر -گوشت  ـ تخم مرغ  ـ  شکلات  ـ  چای  ـ  قندو شکر -  کاکائو  ـ  بیسکوییت ) به هیچ وجه مصرف نکنید .
 
صبحانه یک قاشق عسل را روی نان بمالید و بخورید .
*  در طی روز دو بار ( آب + عسل + لیمو ترش تازه ) میل کنید .
* ناهار و شام سوپ بخورید . اما توجه داشته باشد که سوپ  را بدون گوشت تهیه نمایید .
*  یک مشت پونه ی کوهی و یک قاشق سیاه دانه را با هم به مدت نیم ساعت بجوشانید . و عصاره ی آن را با یک قاشق عسل مخلوط کرده ، یک لیوان بعد از صبحانه و یک لیوان قبل از خواب مصرف کنید .
* در حد توان میوه میل کنید . 
* غرغره کردن آب نمک ولرم ، از دهان و بینی . قبل از خواب و بعد از بلند شدن از خواب .
 
با رعایت کردن این چند نکته ، سختترین عفونتها بدون استفاده از داروهای شیمیایی درمان میشود .
 

علت این درمان این است که به میکروبهای داخل بدن غذا نمی رسد و میکروبها می میرند .




شنبه 26 آذر 1390برچسب:, :: 18:2 ::  نويسنده : پريسا

کرایگ هایپر؛ نویسنده، محقق، مقاله‌نویس، مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفه‌ای است. در ۲۵ سال گذشته، او با کارهایش به‌عنوان یک کارشناس حرفه‌ای موفقیت در حوزه‌های شخصی و اجتماعی معرفی شده...
کرایگ هایپر؛ نویسنده، محقق، مقاله‌نویس، مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفه‌ای است. در ۲۵ سال گذشته، او با کارهایش به‌عنوان یک کارشناس حرفه‌ای موفقیت در حوزه‌های شخصی و اجتماعی معرفی شده. هاپیر یک سایت هم درباره سخنرانی موثر دارد که در آن نوشته: آ«من خواسته‌ام بخش‌های مهم کتاب‌های کمکی که تا به حال خوانده‌ام و تجربه‌هایی که در زندگی‌ام داشته‌ام را به صورت ۴۰ نکته کلیدی فشرده کنم و در اختیار دیگران بگذارم تا در هر زمان بتوانند آن را بخوانند. مطمئنا کتاب‌هایی که در سطح جهانی فروخته می‌شوند و درباره خودیاری هستند ممکن است برای بعضی‌ها قابل استفاده باشند ولی من مایلم چیزی بنویسم که برای همه مفید واقع شود.آ» حالا این شما و این هم ۴۰ توصیه کرایگ هایپر. بخوانید و قضاوت کنید.

 ۱) فرصت‌هایی را می‌بینند و پیدا می‌کنند که دیگران آنها را نمی‌بینند.
 ۲) از مشکلات درس می‌گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می‌بینند.
 ۳) روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند.
 ۴) هوشیارانه و روشمندانه موفقیت‌شان را می‌سازند، در زمانی که دیگران آرزو می‌کنند موفقیت به سراغ‌شان آید.
 ۵) مثل بقیه ترس‌هایی دارند ولی اجازه نمی‌دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.
 ۶) سوالات درستی از خود می‌پرسند. سوال‌هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می‌دهد.
 ۷) به ندرت از چیزی شکایت می‌کنند و انرژی‌شان را به خاطر آن از دست نمی‌دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی‌بافی و بی‌ثمر بودن است.
 ۸) سرزنش نمی‌کنند (واقعا فایده‌اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می‌گیرند.
 ۹) وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت‌شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت‌شان پیدا می‌کنند و بیشتر از ظرفیت‌شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می‌کنند.
 ۱۰) همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه‌ریزی می‌کنند و فکر می‌کنند تا وقتی که کارشان را انجام می‌دهند استرس کمتری داشته باشند.
 ۱۱) خودشان را با افرادی که با آنها هم‌فکر هستند متحد می‌کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می‌دانند.
 ۱۲) بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت‌انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می‌کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی‌گذارند زندگی‌شان اتوماتیک‌وار سپری شود.
 ۱۳) به وضوح و دقیقا می‌دانند که چه چیزی در زندگی می‌خواهند و چه نمی‌‌خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی‌ می‌کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.
 ۱۴) بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می‌کنند.
 ۱۵) در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی‌‌کنند و زندگی‌شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی‌دهند.
 ۱۶) آنها دانش‌آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می‌کنند. آنها از راه‌های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می‌گیرند.
 ۱۷) همیشه نیمه پر لیوان را می‌بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.
 ۱۸) دقیقا می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی‌شان را با از شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر پریدن از دست نمی‌دهند.
 ۱۹) ریسک‌های حساب‌شده‌ای انجام می‌دهند؛ ریسک‌های مالی، احساسی و شغلی.
 ۲۰) با مشکلات و چالش‌هایی که برایشان پیش می‌آید سریع و تاثیرگذار روبه‌رو می‌شوند و هیچ‌وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی‌کنند. با چالش‌ها روبه‌رو می‌شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می‌برند.
 ۲۱) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی‌مانند تا آینده‌شان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می‌سازند.
 ۲۲) وقتی بیشتر مردم کاری نمی‌کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می‌کنند.
 ۲۳) بیشتر از افراد معمولی روی احساسات‌شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ‌گاه برده احساسات‌شان نمی‌شوند.
 ۲۴) ارتباط‌گرهای خوبی هستند و روی رابطه‌ها کار می‌کنند.
 ۲۵) برای زندگی‌شان برنامه دارند و سعی می‌کنند برنامه‌شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه‌ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.
 ۲۶) در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می‌خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمند.
 ۲۷) ارزش‌های زندگی‌شان معلوم است و زندگی‌شان را روی همان ارزش‌ها بنا می‌کنند.
 ۲۸) تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می‌دانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها می‌دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی‌ها خیال می‌کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته‌اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.
 ۲۹) اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده‌اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می‌روند که کمتر کسی می‌تواند برود، شاد می‌شوند.
 ۳۰) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی می‌کنند و چه دارند و چه طور به نظر می‌رسند، توجهی ندارند.
 ۳۱) دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند تا به خواسته‌هایشان برسند خوشحال می‌شوند.
 ۳۲) متواضع هستند و اشتباهات‌شان را با خوشحالی می‌پذیرند و به راحتی عذرخواهی می‌کنند. آنها از توانایی‌هایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمی‌شوند. آنها خوشحال می‌شوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصی‌شان لذت می‌برند.
 ۳۳) انعطاف‌پذیر هستند و تغییر را غنیمت می‌شمارند. وقتی وضعیتی پیش می‌آید که عادت‌ها و آسایش روزمره‌شان را بر هم می‌زند از آن استقبال می‌کنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می‌پذیرند.
 ۳۴) همیشه سلامت جسمانی خود‌شان را در وضعیت مطلوبی نگه می‌دارند و می‌دانند که بدنشان خانه‌ای است که در آن زندگی می‌کنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.
 ۳۵) موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار می‌کنند و تنبلی نمی‌کنند.
 ۳۶) همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.
 ۳۷) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمی‌کنند.
 ۳۸) وقت‌شان و انرژی‌شان را روی وضعیت‌هایی که از کنترل‌شان خارج‌ است صرف نمی‌کنند.
 ۳۹) کلید خاموش روشن دارند. می‌دانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگی‌شان لذت می‌برند و سرگرم می‌شوند.
 ۴۰) آموخته‌هایشان را تمرین می‌کنند. درباره تئوری‌های عجیب و غریب خیالبافی نمی‌کنند بلکه واقع‌بینانه زندگی می‌کنند.




شنبه 26 آذر 1390برچسب:, :: 17:46 ::  نويسنده : پريسا

 

 
تنها بازمانده يك كشتی شكسته توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد، با بيقراری به درگاه خداوند دعا میكرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقيانوس چشم می‌دوخت، تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نمی‌آمد.
سرانجام نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك خارج از كلك بسازد تا از خود و وسايل اندكش بهتر محافظت نمايد، روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود، اندوهگين فرياد زد : خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟
صبح روز بعد او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك می‌شد از خواب برخاست، آن کشتی می‌آمد تا او را نجات دهد.
مرد از نجات دهندگانش پرسيد : چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟
 
آنها در جواب گفتند : ما علامت دودی را که فرستادی، ديديم!
 
آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی كه بنظر می‌رسد كارها به خوبی پيش نمی‌روند، اما نبايد اميدمان را از دست دهيم زيرا خداوند در كار زندگی ماست، حتی در ميان درد و رنج.
دفعه آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.
برای تمام چيزهای منفی كه ما بخود می‌گوييم، خداوند پاسخ مثبتی دارد،
تو گفتی « آن غير ممكن است » ، خداوند پاسخ داد « همه چیز ممكن است » 
تو گفتی « هيچ كس واقعاً مرا دوست ندارد » ، خداوند پاسخ داد « من تو را دوست دارم » 
تو گفتی « من بسيار خسته هستم » ، خداوند پاسخ داد « من به تو آرامش خواهم داد » 
تو گفتی « من توان ادامه دادن ندارم » ، خداوند پاسخ داد « رحمت من كافی است » 
تو گفتی « من نمی‌توانم مشكلات را حل كنم » ، خداوند پاسخ داد « من گامهای تو را هدايت خواهم كرد »  

 

تو گفتی « من نمی‌توانم آن را انجام دهم » ، خداوند پاسخ داد « تو هر كاری را با من می‌توانی به انجام برسانی » 

 

تو گفتی « آن ارزشش را ندارد » ، خداوند پاسخ داد « آن ارزش پيدا خواهد كرد »
تو گفتی « من نمی‌توانم خود را ببخشم » ، خداوند پاسخ داد « من تو را ‌بخشیده ام »

 

 
تو گفتی « من می‌ترسم » ، خداوند پاسخ داد « من روحی ترسو به تو نداده ام » 
تو گفتی « من هميشه نگران و نااميدم » ، خداوند پاسخ داد « تمام نگرانی هايت را به دوش من بگذار » 

 

تو گفتی « من به اندازه كافی ايمان ندارم » ، خداوند پاسخ داد « من به همه به يك اندازه ايمان داده ام »
تو گفتی « من به اندازه كافی باهوش نيستم » ، خداوند پاسخ داد « من به تو عقل داده ام » 
تو گفتی « من احساس تنهايی می‌كنم » ، خداوند پاسخ داد « من هرگز تو را ترك نخواهم كرد »





شنبه 26 آذر 1390برچسب:, :: 16:32 ::  نويسنده : پريسا

شقایق گفت با خنده ، نه بیمارم، نه تبدارم
اگر سرخم چنان آتش ، حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی ، نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز ، نشان عشق و شیدایی
یکی از روزهایی که زمین ، تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت
تمام غنچه ها تشنه
ومن بی تاب و خشکیده ، تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته ، به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود
ز آنچه زیر لب می گفت
شنیدم سخت شیدا بود
نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش افتاده بود ، اما
طبیبان گفته بودندش
اگر یک شاخه گل آرد ، ازآن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را و بسوزانند
شود مرهم برای دلبرش آن دم شفا یابد
چنانچه با خودش می گفت ، بسی کوه و بیابان را
بسی صحرای سوزان را ، به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده
که افتاد چشم او ناگه به روی من
بدون لحظه ای تردید ، شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جداکرد و به ره افتاد
و او می رفت و من در دست او بودم
و او هر لحظه سر را رو به بالاها
تشکر از خدا می کرد
پس از چندی
هوا چون کوره آتش ، زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی که تاول داشت گفت:
اما چه باید کرد؟ در این صحرا که آبی نیست
به جانم هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من
برای دلبرم هرگز دوایی نیست
واز این گل که جایی نیست
خودش هم تشنه بود اما!!
نمی فهمید حالش را چنان می رفت و
من در دست او بودم
وحالا من تمام هست او بودم
دلم می سوخت اما راه پایان کو ؟
نه حتی آب ، نسیمی در بیابان کو ؟
و دیگر داشت در دستش ، تمام جان من می سوخت
که ناگه
روی زانوهای خود خم شد ، دگر از صبر اوکم شد
دلش لبریز ماتم شد ، کمی اندیشه کرد- آنگه -
مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی زهم بشکافت
اما ! آه
صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد
زمین و آسمان را پشت و رو می کرد
و هر چیزی که هرجا بود با غم رو به رو می کرد
نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب، خونش را
به من می داد و بر لب های او فریاد
بمان ای گل ، که تو تاج سرم هستی
دوای دلبرم هستی
بمان ای گل
ومن ماندم ، نشان عشق و شیدایی
و با این رنگ و زیبایی
و نام من شقایق شد
گل همیشه عاشق شد


(علیرضا خدایی)




درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان طب سنتي و آدرس medicinalplant.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 132
بازدید ماه : 258
بازدید کل : 78813
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



Alternative content